سعید

چه خوش است راز گفتن به حریف نکته‌ سنجی که سخن نگفته باشی به سخن رسیده باشد

سعید

چه خوش است راز گفتن به حریف نکته‌ سنجی که سخن نگفته باشی به سخن رسیده باشد

سعید

روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم خرده هوشی
مادری دارم بهتر از برگ درخت
دوستانی بهتر از آب روان
و خدایی که دراین نزدیکی است

من مسلمانم
قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه مهرم نور
دشت سجاده من
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم
در نمازم جریان دارد ماه جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو
من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم
پی قد قامت موج

t.me/minimugraphy
instagram.com/minimumiinii

آخرین مطالب

  • ۲۴ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۰۱ خوشا
  • ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۲۷ دل

۱۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

آخر سر یک دل بستگی خاصّی احساس می کنی، وقت رفتن.

سعید
۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۴:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

کمتر کسی در زندگی می تواند حسِ بدِ تحمیلیِ شنبه صبح های دوران تحصیل را تلافی کند! مخصوصاً شنبه های سرد...

امّا من توانستم!

سعید
۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

روی زمین بوی بهشت می آید عجماء

کدام فرشته درهای بهشت را رو به زمین باز گذاشته...؟

بوی اردی بهشت روح را مست می کند

انگار کنم همه ی بهشت، اردی بهشت باشد...



سعید
۲۶ فروردين ۹۵ ، ۰۳:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شاید هیچ وقت آدم خوب پیدا نشه ولی عشق خوب چرا!

سعید
۲۴ فروردين ۹۵ ، ۰۳:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

زندگی رو وقتی می فهمی که مُردی!

سعید
۲۴ فروردين ۹۵ ، ۰۳:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دن: شنیدم در این کوه معدن هست

بونی: خدا نکند معدن باشد!

 دن: نمی فهمم! برای چی؟! 

بونی: زمانی که کوه فقیر است، از آن ماست، اما همین که معلوم شد غنی است، دولت آن را تصاحب خواهد کرد. دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه. 

دست دراز به همه جا می‌ رسد و برای گرفتن است،

 و دست کوتاه برای دادن است، و فقط به کسانی می ‌رسد که خیلی نزدیکند..!!

 

برشی معروف از:
نان و شراب - اینیاتسیو سیلونه

سعید
۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

به یکدیگر دروغ نگویید؛
آدم است 
باور می کند 
دل می بندد.


سید علی صالحی

سعید
۱۹ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹ نظر

افکارِ بومیِ من

بی گناه اند و آزاد... به بندشان می کشند...

سعید
۱۷ فروردين ۹۵ ، ۰۳:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اینجا می نویسم بلکه کسی بخواند

هم، نمی شود همه چیز را نوشت چون می خوانند!


سعید
۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۴:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چه بسیار، که برای یافتن عشق، در به در زنی را می جویند، یا مردی را.

حال آنکه عشق یعنی فراموش کردن شوهر و زن و پدر و مادر و بچه و دوست و دشمن. عشق یعنی ویران کردن هر حساب و کتابی، هر فکر و خیال و هر سبک و سنگین کردنی...

سعید
۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

من همیشه به تصمیم اول احترام می گذارم. تصمیم اولی که به ذهنت می زند با همه ی جان گرفته می شود. تصمیم دوم با عقل و تصمیم سوم با ترس ....

رضا امیرخانی - قیدار

سعید
۱۵ فروردين ۹۵ ، ۰۳:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
کنار آمدن با قهرمان زنده دشوار است.
قهرمانی که زنده نباشد را، راحت تر تحریف می کنند.

سعید
۱۲ فروردين ۹۵ ، ۰۴:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

تو این نبرد هر کاری مجازه: مریضی، کری، بی تفاوتی، خرفتی. اونی پیروز میشه که بیشتر عمر کنه. آره اینه زندگی زناشویی، شرکتی که اولش پدر مردمو در می آره بعدش پدر همدیگه رو. یک راه دور و درازیه به طرف مرگ با جنازه هایی که به جا می ذاره. یک زوج جوان میخواد از شر بقیه راحت شه تا با هم تنها بمونن. وقتی پیر شدن هر کدوم میخوان از شر اون یکی خلاص شن. وقتی یه زن و مرد را سر سفره ی عقد می بینین هیچ وقت از خودتون می پرسین کدومشون قراره قاتل اون یکی بشه؟


خرده جنایت های زناشوهری - ایرک-امانوئل اشمیت

سعید
۰۹ فروردين ۹۵ ، ۰۴:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

بعضی چیزها را نه می شود دور ریخت و از شرشان خلاص شد نه می شود نگه داشت و با خاطراتی که زنده می کنند کنار آمد!


درختم دلشوره دارد - فریده خرمی

سعید
۰۹ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هر کسی در زندگی یک بار برای رسیدن به کسی دیر می کند و بعد از آن برای رسیدن به افراد دیگر عجله ای ندارد!

سعید
۰۵ فروردين ۹۵ ، ۰۴:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نادر اشخاصی قادرند عاشق شوند، زیرا نادر اشخاصی قادرند همه چیز را از دست بدهند.


زن آینده - کریستین بوبن

سعید
۰۴ فروردين ۹۵ ، ۰۳:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

روزی که برای اولین بار
تو را خواهم بوسید
یادت باشد
کارِ ناتمامی نداشته باشی
یادت باشد
حرفهای آخرت را 
به خودت 
و همه
گفته باشی

فکرِ برگشتن 
به روزهای قبل از بوسیدنم را 
از سَرَت بیرون کن
تو 
در جاده ای بی بازگشت قدم می گذاری
که شباهتی به خیابان های شهر ندارد
با تردید
بی تردید
کم می آوری...


«افشین یداللهی»

سعید
۰۱ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر